15 فروردين 1397 - 09:59

کاهش ارتباطات اجتماعی علت اصلی گرایش افراطی به فضای مجازی است

فرآیندهای جامعه به گونه ای ترتیب داده شوند که افراد اگر بیش از از اندازه و به صورت غیرکاربردی از ابزارهایی که در اختیارشان است استفاده کنند، از فرآیند پیشرفت در جامعه عقب بمانند و چون عقب می مانند به لحاظ ساختاری و نظام مند مجبور می شوند از هرچیزی از جمله شبکه های اجتماعی به صورت مناسب استفاده کنند
نویسنده : رسول سنایی راد
کد خبر : 443
به گزارش رهنما  پایگاه بصیرت  در گفتگوی با دکتر محمدحسین ساعی کارشناس رسانه و ارتباطات به موضوعی تحت عنوان «کاهش ارتباطات اجتماعی علت اصلی گرایش افراطی به فضای مجازی است» پرداخته است که به شرح زیر می باشد:
، رشد شبکه های اجتماعی در یک دهه گذشته شتاب فوق العاده ای گرفته است و هر کدام از این شبکه های اجتماعی با مقاصد گوناگونی طراحی شدند که البته امروز درکشورهای مختلف مهم ترین کارکرد شبکه اجتماعی، یعنی برقراری تعامل و ارتباط بین افراد را محقق می کنند. در کشور ما هم طبیعتاً کاربران فضای مجازی به دنبال یافتن تجربه های جدید و استفاده از امکانات جدید این شبکه ها هستند. بر اساس گزارش نظر بازار و تکراسا اگر تلگرام و واتس ‌اپ را کنار بگذاریم، فیس‌ بوک دومین برنامۀ فراگیر و پرمصرف در ایران، بعد از اینستاگرام خواهد بود. اگرچه مقدار زمانی که ایرانی‌ ها در فیس ‌بوک صرف می‌کنند، بسیار کمتر از تلگرام و اینستاگرام است. آمارها درباره تلگرام هم قابل توجه است، شبکه ای که امروز به عضوی از هر خانواده ایرانی تبدیل شده است. در حدود 45 درصد از کاربران این شبکه را ایرانیان تشکیل می دهد و از آنها به عنوان بیشترین بازدیدکنندگان این شبکه نام برده می شود. بنابراین می توان دریافت، امروز دنیای مجازی با جاذبه های خود در حال رقابت با دنیای واقعی است. به گونه ای که در برخی کشورها این حضور از متوسط استاندارد جهانی یعنی 109 دقیقه بسیار بالاتر می رود و این موضوع درباره کاربران ایرانی نیز صدق می کند. سید مرتضی موسویان رئیس مرکز فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال وزارت ارشاد در این باره می گوید: «53 درصد مردم ایران حداقل در یکی از شبکه های اجتماعی عضو هستند و 72 درصد جوانان 18 تا 29 سال حداقل در یکی از شبکه های اجتماعی عضویت دارند. همچنین میانگین روزانه ساعت حضور ایرانی ها در فضای مجازی 5 تا 9 ساعت است، در حالی که میانگین جهانی  16 ساعت در ماه است که پیش بینی می شود تا سال 2020 به به 120 ساعت در ماه افزایش یابد.» 
حضور کاربران ایرانی در شبکه های اجتماعی از طرفی و طبق آمارها بیشتر از فرصت منجر به تهدید شده است، لذا این آمارها نگران کننده به نظر می رسند. جهت بررسی این موضوع گفتگویی با دکتر محمد حسین ساعی عضو هیات علمی و رئیس دانشکده ارتباطات و رسانه صدا و سیما داشته ایم که در ادامه می آید:
 
* مطابق آمارهای اعلام شده میزان حضور ایرانی ها در فضای مجازی ۹ ساعت در روز است این میزان در مقایسه با سرانه آن در دنیا بالاست به نظر شما دلایل بالا رفتن این بحث که در کشورهای دیگر به نام اعتیاد به فضای مجازی مشهور است چیست ؟
من قبول دارم که در فرهنگ استفاده دچار مشکل هستیم و این مشکل هم ممکن است دو جانب داشته باشد؛ یعنی ما اقشاری در جامعه داریم که این اقشار چون بلد نیستند از این فضا استفاده کنند و مهارت استفاده فنی آنها صفر است لذا هیچ مصرفی ندارند و ما باید آنها را آموزش دهیم که به طرز درستی برای رفع نیازهای خودشان از این فضا استفاده کنند؛ و از طرف دیگر افرادی را داریم که به لحاظ فنی در استفاده از این فضا مهارت دارند، ولی به لحاظ فرهنگی یا به لحاظ سبک زندگی آموزش ندیده‌اند که چگونه از این فضا استفاده کنند. 
در همین اقشار نوع دوم است که ما مصرف زیادی داریم و شاید 9 ساعت برای برخی از این اقشار درست باشد. یعنی ممکن است طیفی از جوان ها و نوجوان ها را داشته باشیم که بین 8 تا 12 ساعت در شبکه های اجتماعی حضور داشته باشند. که قاعدتاً ممکن است تمام یا بیشتر زمان این 9 ساعت به بطالت بگذرد. کما اینکه ما قبل از شبکه های اجتماعی زمانیکه خدمت پیامک تلفن‌های همراه تازه آمده بود، اشخاصی بودند که هزینه پیامک های سرسام آوری هم برای آنها می آمد به خاطر اینکه بیمار شده بودند و به افراد مختلف پیامک می زدند و پیش از آن ما در مصرف تلویزیون، اولین جایی نوعی اعتیاد رسانه ای شناسایی شد، اعتیاد را شاهد بودیم که یک مشخصات خاصی را برای این افراد ایجاد کرد. مثلا فرض کنید کسانی که بسیار تلویزیون مصرف می کنند افرادی اند که بیشتر از جامعه خودشان می ترسند برداشتشان از جامعه خودشان این است که جامعه خطرناک تر است و این اعتیاد امتداد پیدا کرد و بعد به حوزه بازی های رایانه ای و استفاده از شبکه های اجتماعی رسید. 
دلیل اصلی اش هم شاید از این زاویه بتوان گفت که در زندگی مدرن ارتباطات شخصی، ارتباطات چهره به چهره و میان فردی غیرکاری به شدت کاهش پیدا کرده است. خانواده ها، فامیل و عشیره صد سال قبل در بستری از فضای ارتباطات میان فردی بودند. این خانواده هسته ای نبود خانواده گسترده بود، یعنی مجموعه ای از پدربزرگ، مادربرزگ، خاله، دایی و عمه و ... که اینها به مدت ساعت ها در روز با یکدیگر ارتباط داشتند. 
اینکه ما شنیدیم که صد سال قبل چیزی بود به اسم کرسی، کرسی فقط وسیله ای نبوده که آدم ها خودشان را با آن گرم کنند، بلکه حقیقت کرسی این بوده که در شب های طولانی زمستان افراد فامیل دور هم جمع می شدند و سه چهار ساعت با یکدیگر حرف می زند و اینگونه اوقات فراغت زمستان خود را سر می کردند. یا سفره یک رسانه فوق العاده جدی بوده است. خانواده های بزرگ و پرجمعیت به همراه عشیره و قبیله دور سفره می نشستند و شاید حدود سه چهار برابر زمانی که ما برای غذا خوردن وقت می گذاریم، وقت می گذاشتند، به خاطر اینکه سفره برای آنها وسیله ارتباطی بود نه فقط محلی برای خورد و خوراک. لذا نیاز به ارتباطات میان فردی از این طریق به صورت سالم تا حد زیادی ارضا می شد. ولی انسان ها در دوره جدید به طور کلی ارتباطات میان‌فردی‌شان در حال اضمحلال است. 
ما بحثی داریم در جامعه شناسی ارتباطات به نام نسل XYZ که هر کدام مشخصات خاصی دارند. نسل Z نسلی هستند که بعد از سال 2000 به دنیا آمدند، اگر بخواهیم تطبیقی بدهیم با تاریخ شمسی و جامعه خودمان، آنهایی که از نیمه دوم دهه هفتاد به این طرف هستند را شامل می شود. این نسل Z ایرانی، عموماً در خانواده های کم جمعیت و فاقد ارتباطات فامیلی موثر و عموماً فاقد سرگرمی های سالمِ دارای ارتباط شخصی موثر با دیگران، بزرگ شده‌اند. حتی ارتباطات آپارتمانی و همسایگی برای این نسل تعریف نشده است. لذا شما می بنید اینها اغلب یک بحران ارتباطی دارند و چون بحران ارتباطی دارند و نمی توانند ارتباط برقرار کنند، بخش زیادی از نیاز طبیعی خود را از مسیر شبکه های اجتماعی و بازی‌های رایانه ای و فضای مجازی پر می کنند. 
 
کاهش ارتباطات میان فردی علت اصلی گرایش نسل z ایرانی به شبکه های اجتماعی است/ کاهش اعتیاد به شبکه های اجتماعی نیازمند آموزش و سازوکارهای اقتصادی، اجتماعی و اداری است.
 
ما در این حوزه نظریات خاص ارتباطی داریم که چگونه فضای مجازی دارد فضای قبلی را پوشش می دهد و جای آن را گرفته است و چون فرد ارتباطات دیگری ندارد این مسیر برایش جذابیت هایی ایجاد می کند. حتی شاید در سطح شناختی هورمون هایی در بدن فرد ترشح می شود یا سیگنال‌های عصبی مشخصی جریان می‌یابد؛ اگر همه اینها را در نظر بگیرید دقیقا یک نوع حالت اعتیاد مانند، برای بخشی از این نوع افراد به وجود می آید چون که لذت می برند و بدن کم کم به این لذت عادت می کند؛ و این همان ابعاد بیولوژیک اعتیاد رسانه‌ای است؛ 
اما در بعد روانی نیز، اثبات شده است که عموماً این آدم ها، افراد درون گرایی هستند و در برقراری ارتباطات میان فردی در فضای حقیقی دچار مشکلات عمده هستند و چون مشکلاتی از این جنس دارند، لذا لذت ارتباط را در این مسیر پیدا می کنند و به این لذت معتاد می شوند. 
 
* این اعتیاد چه عوارضی به دنبال دارد ؟
عوارض می تواند جسمی و روحی باشد. عوارض جسمی که شناسایی شده، مثل چاقی و مشکلات و بیماری هایی که ناشی از عدم تحرک است. بخش مهمی از سلامت جسم انسان ها از تحرکات و بازی هایی که انسان ها تا دوره نوجوانی انجام می دهند منبعث می شود، چون این ابزارها و وسایل، عموما به جای تحرک باعث عدم تحرک و نشستن آنها می شود باعث مشکلات و بیماری‌های جسمی می شود. مثلا بیماری هایی مثل چاقی بیش از اندازه که تا 10 و 15 سال قبل فقط برای بزرگسال ها داشتیم، الان به صورت جدی در خیلی از کشورها از جمله کشور خودمان، به صورت قابل توجهی برای کودکان مشاهده می‌شود. 
از نظر بعد روان شناختی که از قطعا از بعد جسمی هم مهم تر است، ثابت شده است که افرادی که بیش از اندازه و از سنین خیلی پایین با این فضاها سروکار دارند، به انسان های بیماری از لحاظ روانشناختی تبدیل می شوند. در روانشناسی نظریه‌ای داریم با عنوان نظریات تاثیرات ترکیبی که فانک هاوزر درباره بازی های رایانه ای ارائه داده است، اما می شود به سایر حوزه ها هم تعمیم داد. این نظریه می گوید کودکانی که بیش از اندازه به حالت اعتیاد گونه به بازی های رایانه ای مشغول اند، اینها حتی در تجربه کردن دنیای واقعی خودشان هم دچار مشکل خواهند شد. برای روشن شدن ابعاد این نطریه، مثالی بزنم؛ برخی آمارها این را بیان می کنند که خودکشی در میان نوجوانان ایرانی در سال های اخیر تا حدی افزایش پیدا کرده است، بخشی به این دلیل است که نوجوان ها به دلیل غرق شدن بازی های رایانه ای، تجربه ای از تبعات اقدامات خود در دنیای واقعی ندارند و چون تجربه ای از دنیای واقعی ندارند برای آنها مفهوم نیست که اگر از بالای پشت بام خودش را به پایین پرت کند می میرد، بلکه تصور اولیه اش این است که من از اون بالا می توانم مثل یک بازی کامپیوتری، از آن بالا پرواز کنم و یک لذتی ببرم و بعد به صورت آرام پایین بیایم. یعنی حتی تجربیات در این اندازه را هم به دلیل استفاده شدید از فضای مجازی و بازی های رایانه ای از دست داده اند. یا نوعا عوارضی را دیدیم که نوجوانی خودش را حلق آویز می کند و اگر فرصتی بود که از او سوال می شد چرا این کار را کردی می گوید به دلیل شباهت با فلان فیلم و بازی این کار را انجام دادم ولی برای انسانی که در فضای واقعی زندگی کرده است کاملا براش روشن است که چه اتفاقی می افتد. 
 
کاهش ارتباطات میان فردی علت اصلی گرایش نسل z ایرانی به شبکه های اجتماعی است/ کاهش اعتیاد به شبکه های اجتماعی نیازمند آموزش و سازوکارهای اقتصادی، اجتماعی و اداری است.
 
* برای اصلاح وضعیت باید چه کرد؟
به نظر می رسد پیشنهاد اولیه ای که می شود داد از جنس یک پیشنهاد آموزشی است. بحث آموزش از اهمیت زیادی برخوردار است؛ اینکه ما روال هایی را قرار دهیم که آدم ها به صورت مفید بتوانند از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی استفاده کنند. هرچند آسیب این فضا را نمی توانیم صفر کنیم ولی حداقل کاهش دهیم. لذا بخش مهمی از آن را با آموزش دادن در نظام های آموزشی مثلا آموزش و پرورش می توانیم جبران کنیم یا در حقیقت به پدران و مادران آموزش های لازم داده شود. شما می دانید که طبق اصول قانون اساسی دولت موظف است از بودجه عمومی درآمدی را هزینه کند تا برخی از مهارت های عمومی و آموزشی مورد نیاز جامعه را آموزش دهد و چون این حوزه نیز در حال حاضر به یک مهارت پایه تبدیل شده است، این حوزه هم باید مورد توجه قرار گیرد؛ این حوزه، یکی از حوزه هایی است که دولت ها باید به صورت جدی پاسخگو باشند؛ باید شاخص برای اندازه‌گیری پیشرفت کشور در این حوزه‌ها تعریف کنند و نسبت به آن شاخص از دولت‌ها سوال کرد که در این حوزه چه کاری انجام دادند و با شاخص های عینی بتوان عملکرد دولت ها را بررسی کرد و ارزیابی کرد و به دولت ها نمره داد. 
نکته دوم این است که فرآیندهای جامعه به گونه ای ترتیب داده شوند که افراد اگر بیش از از اندازه و به صورت غیرکاربردی از ابزارهایی که در اختیارشان است استفاده کنند، از فرآیند پیشرفت در جامعه عقب بمانند و چون عقب می مانند به لحاظ ساختاری و نظام مند مجبور می شوند از هرچیزی از جمله شبکه های اجتماعی به صورت مناسب استفاده کنند و این سازوکار اجتماعی، اقتصادی و اداری مجموعه اینها کمک می کند فرد در مسیر درستی برای استفاده از خدمات در اختیار او قرار گیرد؛ و البته این هم کار پیچیده ای در حوزه سیاستگذاری اجتماعی است، یعنی اینکه آدم ها باید متوجه شوند که داشتن مهارت ها در حوزه نحوه استفاده درست از فضای مجازی، به پیشرفت آنها کمک می کند و استفاده از روی تنبلی و بدون برنامه، به شدت آنها را عقب خواهد انداخت.
مصاحبه از: فهیمه عشرتی
منبع: بصیرت

ارسال نظرات